اینستاگرام

تولید محتوای ZAREI BEAUTY SALON

لاین میکاپ

لاین ناخن

لاین شیدینگ

لاین مو

محیط سالن: نمایش محیط آرامش‌بخش و زیبای سالن

ویدیو در طبیعت

لاین SKINCARE

لاین مو:مراقبت از مو در فصل های مختلف

میکاپ کردن نصف صورت

هدف این ویدیو نشون دادن قبل و بعد میکاپ می باشد

نشون دادن رنگ ها از زدن براش داخل لاک

هدف این ویدیو ترغیب کردن ذهن و رنگ های مختلفه برای خدمات ناخن هستش

صحبت های یک شخص قبل از انجام شیدینگ و ویدیو بعد خدمات

هدف این ویدیو نشون داده تجربه شخص و دلایل انتخاب اون برای انجام این خدمات هستش

یه دختر که داره با ناراحتی برای صافی موهاش فکر میکنه و در آخر موهاش صاف میشه

هدف این ویدیو معرفی لاین صافی و به وجود آموردن احساس نیاز درون مشتری می باشد

هدف این ویدیو:به وجود آوردن احساس آرامش درون افراد می باشد

سناریو:
وسط جنگلی از نخل خدمات اسکین نشون داده میشه تمامی صحنه ها به صورت اسلوموشن فیلم برداری میشه و مراحل به آرامی نشون داده میشه

هدف:نشون دادن تخصص

سناریو:توی این ویدیو در مورد مراقبت از مو توی فصل های مختلف حرف میزنیم

هدف:ایجاد ارتباط با افراد برای نشون دادن محیط و تجهیزات تخصصی سالن

سناریو:فیلم به صورت نزدیک و واید از محیط های مختلف سالن

سناریو:شروع ویدیو با چهره فرد و مراحل میکاپ را فیلم برداری میکنیم تا به انتهای ویدیو میرسیم یک دست مدل رو چهره میاد و قسمتی که میکاپ نشده رو نشون میدیم بعد قسمت که میکاپ شده

سناریو:توی این ویدیو که بک گراند کاملا تیره ای داره با استفاده از یک براش و رنگ های مختلف لاک گرفته میشه

سناریو:یک شخص کاملا نگران است که انجام شیدینگ لب ترس زیادی داره و داره در موردش رو به دوربین صحبت میکنه و بعد میره برای خدمات و تجربه اش رو به مخاطب میگه

*


(دختر تنها پشت میزی در کافی‌شاپ نشسته. فنجان قهوه جلوی اوست. موسیقی ملایمی از اسپیکرها پخش می‌شود. او با نگاه گمشده‌ای از پنجره به بیرون خیره شده، انگشتانش را لای موهایش می‌برد و آن‌ها را آرام می‌کشد.)


دختر (به خودش):
«بازم همین موهای فر... کاش صاف بود، اونجوری شاید یه حس بهتری داشتم...»


(دختر کمی به اطراف نگاه می‌کند و زن جوانی با موهای صاف و براق وارد کافی‌شاپ می‌شود. او نگاهی به موهای دختر می‌کند و رد می‌شود.)


دختر (با لحن ناراحت):
«چرا هر وقت این مدل موها رو می‌بینم، حس می‌کنم کمه؟»


(دوست دختر، نازنین، وارد کافی‌شاپ می‌شود و به سمت او می‌آید. نازنین با موهای بلند و صاف است.)


نازنین (خندان):
«سلام! ببین کی اینجاست! باز که تو فکری!»


دختر (لبخندی کم‌رنگ):
«سلام... داشتم به موهام فکر می‌کردم.»


نازنین (نگاهی به موهایش می‌کند):
«اوه! باز هم همون موضوع؟! من همیشه بهت می‌گم، هرچی خودت دوست داری، همون بهترینه!»


دختر (آهی می‌کشد):
«آره، ولی نمی‌دونم... شاید اگه صافش کنم، حس بهتری داشته باشم.»



صحنه 2 - در خانه:


(دختر جلوی آینه در اتاقش نشسته است. موهایش را باز کرده و به آن‌ها خیره شده. یک دستش شانه است و با ملایمت در حال شانه زدن موهایش است.)


دختر (با خودش، در آینه):
«شاید صاف کردنش واقعاً جواب بده... اگه فردا برم سالن؟ ... ولی نکنه پشیمون بشم؟...»


(موبایلش زنگ می‌خورد. نازنین است.)


نازنین (در گوشی):
«سلام! خب؟ تصمیم گرفتی بری سالن؟»


دختر (مردد):
«نمی‌دونم... دارم فکر می‌کنم. شاید باید یه تغییر کنم.»


نازنین (با انرژی):
«به نظرم فوق‌العاده می‌شی! برو یه امتحانی کن. تازه، خانم زارعی تو کارش بی‌نظیره!»


دختر (با صدای آرام‌تر):
«باشه... فردا می‌رم. باید یه تغییری باشه...»



صحنه 3 - سالن زیبایی، لحظه ورود:


(دختر با کمی اضطراب وارد سالن می‌شود. بوی عطر و صدای سشوارها فضا را پر کرده. خانم زارعی پشت میز است و با لبخندی گرم به استقبال او می‌آید.)


خانم زارعی (با خوشرویی):
«سلام عزیزم، خوش اومدی! برای صافی آماده‌ای؟»


دختر (با لبخندی کوچک و کمی استرس):
«سلام... آره، آماده‌ام. ولی یه کم استرس دارم، نمی‌دونم چطور می‌شه.»


خانم زارعی (با آرامش):
«نگران نباش، خیلی‌ها همین حس رو دارن. وقتی تموم شد، دیگه نمی‌تونی موهات رو باور کنی!»


(دختر به صندلی راهنمایی می‌شود و می‌نشیند. خانم زاره‌ای شروع به آماده‌سازی ابزارها می‌کند.)



صحنه 4 - سالن زیبایی، حین کار:


(خانم زاره‌ای در حال صاف کردن موهای دختر است. صدای ملایم آهنگ در پس‌زمینه شنیده می‌شود. دختر با دقت حرکات خانم زاره‌ای را دنبال می‌کند.)


دختر (با لحن کمی نگران):
«فکر می‌کنید به من بیاد؟ من همیشه موهام فر بوده...»


خانم زارعی (با اطمینان):
«اصلاً نگران نباش. موهات خیلی زیبا می‌شه. همین الان هم خیلی خوشگله، ولی صافی یه تغییر دل‌چسبه.»


دختر (با صدای آرام):
«اوه... امیدوارم. همیشه حس می‌کردم فر بودنشون باعث می‌شه زیاد تو چشم نباشم.»


خانم زاره‌ای (لبخند زنان):
«دخترم، چیزی که بهت اعتماد به نفس بده، همون چیزیه که بهت میاد. هر تغییری هم که بخوای، مهم اینه که خودت ازش راضی باشی.»


(دختر لبخندی می‌زند و آرام‌تر می‌شود.)



صحنه 5 - پایان کار:


(کار صاف کردن موها به پایان رسیده است. خانم زاره‌ای آینه‌ای در دست دارد و آن را جلوی دختر می‌گیرد. دختر موهایش را در آینه نگاه می‌کند.)


دختر (با شگفتی):
«وای... این منم؟!»


خانم زاره‌ای (لبخندزنان):
«آره، این همون تویی!»


دختر (با شادی و اعتماد به نفس):
«خیلی دوستش دارم! فکر نمی‌کردم اینقدر خوب بشه...»


خانم زاره‌ای (مهربان):
«گفتم بهت! فقط باید به خودت اعتماد می‌کردی.»


(دختر از صندلی بلند می‌شود و با لبخند به موهای صافش دست می‌کشد.)


دختر (به خودش):
«شاید این همون چیزی بود که نیاز داشتم...»

click to edit