Please enable JavaScript.
Coggle requires JavaScript to display documents.
مدخل فلسفه علامه طباطبایی, جلسه 1 تا سه احکام اولی - Coggle Diagram
مدخل فلسفه علامه طباطبایی
موضوع
موضوع بحث فلسفه کلیات است و جزئیات را درک نمیکند
جزئیاتی قابل تفکر هستند که تحت کلی قرارگرفته باشند
در دو حالت به جزئیات علم نداریم
مدرک به وسیله حواس باشند
خورشید دیگر در اسمان نیست. این یک تغییر نیست. چون ما متغیریم نه خورشید..خبر از حال خورشید در ان لحظه نداریم
جزئی که متغیر است
چون تغییر مخالف یقین است. چنان که مقدمات دیگر جزمی نیستند
اگر جزئیات تغییر نکنند چه؟
تاریخ: تاج گذاری نادر شاه
چه احکامی به تنهایی با فلسفه برابرند؟
فعلیت کلیه
گاهی فعل در برابر قوه است و گاهی فعلیت با نظر به خودش بدون نگاه به انتظارات آتی آن است.
وحدت عامه
گاهی وحدت در برابر کثرت است، ولی در این تقسیم بندی وحدت در برابرش کثرتی ندارد. اگر به هرچیز به عنوان خودش نگاه کنید واحد است.
خارجیت مطلق
ذهنیت مطلق فرض دارد اما واقعیت ندارد.
چرا این تقسیم بندی مغالطه نیست؟
زیرا جهت تقسیم بندی متفاوت است. معانی تقسیم بندی فرق دارند. خارجی در برابر جهان با خارجی در خارجی مطلق، مغالطه نیست
موضوع فلسفه وجود مطلق است
یعنی علم اصالیست نه آلی
موضوعش نیاز به اثبات ندارد چرا که بدیهی است
نسبت محمولات به فلسفه
عکس الحمل است
دلیل نیاز به فلسفه
انسان در زندگی به دنبال امر واقعی می گردد
در فلسفه اسلامی اصلا اثبات جهان خارج بحث نشده
علم به جهان خارج اجمالا هست اما در درک جزییات انسان ها متفاوتند.
علم به جهان خارج احتیاج به استدلال ندارد
رفتار همه ادم ها با جهان خارج یکسان است.
همه از مخاطرات فرار می کنند
احساس مردم به جهان خارج خصلت روانی نیست. چوت اگر بود تغییر پذیر بود.
بسیاری چیز ها وجود دارند و مردم فکر می کنند وجود ندارند. مثل خدا، بهشت و جهنم . و در عین حال بسیاری چیز ها مصل عرفان کیهانی و شانس و ... موجود نیستند اما برخی مردم فکر میکنند وجود دارند.
فایده فلسفه یافتن درست چیزهای موجود و غیر موجودات است. فلسفه عقاید و موجودات واقعی را از غیر واقعی جدا می کند.
هرچه شخص فیلسوف تر شود، دامنه تشخصی واقعیت او بیشتر می شود.
تمام خطا های انسان ناشی از موجود گرفتن چیز های غیر موجود است. فیلسوف هرچند ممکن است خطای عملی داشته باشد، اما خطای فکری او تقریبا 0 است.
طریقه بحث
روش فلسفه روش برهان است. طبیعت برخی از علوم برهان بردار نیست و درجه ای از یقین برهان را نمیخواهند
یقین چیست؟
تتطابق با واقعیتش ثابت باشد
جزم
تطابق و ثباتش مستدل باشد نه تقلیدی
علیت
قضیه مطابق با واقع باشد
تطابق
در فلسفه قطعیت نیاز است. ممکن است این قطعیت اشتباه باشد.
در علوم اجتماعی و سیاسی قطعیت نیاز نیست.
قیاس طریقه رسش به یقین است
تمثیل و استقرا باطل است.
قیاس هم باید برهانی باشد
مقدمات یقینی
نتایج یقینی
شروط دارد
برهان مورد استفاده در فلسفه
انی
حد وسط علت ثبوت محمول(اکبر) برای موضوع(اصغر) نیست
یا حد وسط معلول ثبوت علت است
ایشان دانشجو هستند و دانشجو در کنکور پذیرفته شده.
براهین پزشکی از این دست هستند که از نشانه ها به بیماری می رسد، در صورتی که بیماری پدید آورنده نشانه هستند.
مفید یقین نیست.چرا که اگر علم به علت نداشته باشیم به جایی نمیرسیم. (مثال مواجهه اولین بار با بیماری سرماخوردگی)
یا حد وسط نه معلول ثبوت موضوع است نه علت آن.
حد وسط لازمه است و به یک لازمه دیگر میرسد.
مثال: دیدن نور از راه دور و استنتاج بودن گرما در آن مکان
نور علت گرما نیست، معلول گرما هم نیست
نور لازمه گرماست. یعنی خود نور لازمه است و گرما هم لازمه است
1 more item...
برهان انی یقینی علامه
سیر از متلازمان به شرطی که این لوازم با ملزوم یک حقیقتند
کدام حقیقت با متلازمش یک چیز است؟ حقیقت وجود
لمی
حد وسط علت ثبوت محمول برای موضوع است
از علت به معلول می رسیم.
این برهان یقینیست
شما در کنکور پذیرفته شدید، وقتی در کنکور پذیرفته شدید دانشجو هستید
تمام فلاسفه دیگر معتقدند براهین فلسفه لمی اند چرا که وجود ذاتی حد اکبر نیست وجود حد اکبر است. براهین ما لمس است چراکه علت علم ما به مساله است نه علت ذاتی آن
ارکان هر علم
مسائل
قضایایی هستند که یا بدیهی اند یا نظری و برهان پذیر
مسائل هر علم باید اعراض ذاتی هر علم باشند
عرض ذاتی که مسائل عمل رو تشکیل می دهند یا به تنهایی یا با مقابل خودشان با آن علم برابرند.
عدد یا ذوج است یا فرد
مربوط به ریاضی است.
مجموعا ذوجیت یا فردیت تمام اعداد در ریاضی را در بر می گیرند
هیچ مسئله ای نیست ک هدر ریاضی ذوج یا فرد نشود.
به این نوع قضایا مردد المحمول می گویند. حملیه اند که موضوع شان پذیرش دوطرف را دارد. هردو را باهم نمیتواند بپذیرد. اما تردید است که کدام را می پذیرد.
شبیه به قضایای شرطیه منفصله هستندو اینها متفاوتند چرا که انها شرط دارند و این حمل
بررسی برآیند نیروها برابر با مکانیک است.
این عرض ذاتی که برآیند نیرو ها باشد به تنهایی با علم مکانیک برابری کرد.
خواجه نصیر هم همین رای را دارد.اما ملاصدرا مخالف است.
باید با موضوع مربوط باشند
مسائل فلسفه معمولا عکس الحمل است.
درخت موجود است = بعضی موجودات درختند
در جایی که موجود محمول قرار بگیرد باید جای این دو قضیه عوض شود. موضوع باید در فلسفه صدرا موجود باشد.
مبادی
چیز هایی که علم از آنها ساخته می شوند
مبادی تصوریه
تصورات هر علم
چیز هایی که در هر علم باید تعریف کنند
مبادی تصدیقیه
باید اول در علم پذیرفته شوند
این قضایا در خود علم اقبات نمیشوند فقط پیش فرض
مثلا ضرب و تقسیم و جبر و احتمال را در فیزیک استفاده می کنند اما در ریاضی اثبات می کنند. فیزیک جای اثبات ریاضیات نیست.
اینکه قاضی قوانین را با اخلاق تطبیق دهد به قاضی مربوط نمیشود. قاضی وظیفه تطبیق قانون با اجرا را دارد فیلسوف اخلاق باید ارزش قانون را اثبات کند.
قضایای فلسفه همه علوم را در فلسفه محض تعریف می کنند
موضوع
موضوع چیزیست که آن علم درباره آن موضوع صحبت می کند.
به پزشک از جهت پزشکی هندسه مربوط نمیشود
موضوع برای جلوگیری از پراکندگی علم است و عدم تداخل
روش تحقیق
از چه راهی باید آن علم را بررسی کرد>؟
برهان
جلسه 1 تا سه احکام اولی